پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

عشق زن ها...

زن ها تا وقتی کم سن و سالند عشق برایشان همه چیز است... آب و نان، خواب و خوراک...
چشمشان را به روی نقطه ضعف های طرف مقابل می بندند...
همین که عاشقشان باشد کفایت می کند...
دلشان گرم بوسه های یکهویی، بغل کردن های یکهویی، غیرتی شدن های یکهویی، قهر و آشتی کردن ها و همه این دیوانگی های عاشقانه می شود...
اما زن ها هر چه سنشان بالاتر برود الویت رابطه برایشان امنیت می شود نه عشق...
به دنبال یک تکیه گاه می گردند... کسی که شاید آنقدر ها عاشق نباشد ولی خوب بلد است اضطراب یک زن را آرام کند...
زن ها برای اشک هایشان، دلتنگیهای گاه و بیگاهشان یک درک مردانه میخواهند...
دلشان میخواهد چشم هایشان را ببندند و برای لحظاتی همه ترس شان را از آینده بسپارند به یک آغوش مردانه...
زن ها برای دنیای عمیق و بزرگشان یک مرد بزرگ میخواهند...

بیخودی قهر میکردیم

همه‌ی مشکلات ما از زمانی شروع شد که برای موضوعات بیخودی قهر میکردیم و غرورمان اجازه برگشتن و عذر خواهی نمی‌داد.کم کم این قهر و آشتی‌ها عادی شد و با هر بار قهر کردن به سوی غریبه‌ای سوق داده میشدیم تابرای او درد و دل کنیم و از بارِ غم واندوه خود کم کنیم، غافل از اینکه غریبه‌ها فقط درکمین بودند تا ببینند خدای نکرده مشکلی در روابطمان داریم،تا بیاییند و ما را دلداری بدهند،ما را از طرف مقابل کم کم دل‌زده و سرد کنند،نقاط ضعفش را به رخ ما بکشند و کمی از خوبی و خوش خلقی خود تعریف کنند تا جای او را بگیرند.غافل از اینکه یک نفر آن سوی پرده بی تاب میباشد که ای کاش این حرف را نمیزدم،ای کاش این کار را نمیکردم،ای کاش و هزاران ای کاش‌های دیگر که باخود مرور میکند. دستش را به سمت گوشی می‌برد تا با پیامی عذر خواهی کند اما باز هم این غرور لعنتی نمیگذارد.
در برهه زمانی بدی به دنیا آمدیم
توان تحمل کردن را نداریم
عاشق شدن و عاشقی را درست یاد نگرفتیم
خدا به این نسل کمک کند که اینگونه به نگاهی عاشق میشوند و با ناز و عشوه‌ای دل به دیگری میدهند
خدا به این نسل کمک کند..

عشق شما چگونه عشقی است؟

عشق شما چگونه عشقی است؟

از نظر استرنبرگ عشق مانند یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. منظور این است که عشق سه عنصردارد:
صمیمیت، هوس، تعهد.
عشق زمانی بهترین حالت را دارد که هر یک از این سه عنصر را تقریباً به طور یکسان شامل شود. چگونه فرد دیگری را دوست داریم؟ پاسخ استرنبرگ به این سوال چنین است؛ هشت نوع شیوه دوست داشتن وجود دارد، او این عدد را از ترکیب عناصر عشق بدست آورده است.
فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد. این رابطه را در زندگی روزانه با افراد عادی داریم. اگر احساستان نسبت به شریک زندگی تان اینگونه باشد می توان گفت که رابطه شما در معرض خطر است.
همدلی: این احساس زمانی دست می دهد که هوس و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند اما صمیمیت در حد بالایی باشد. این احساس را معمولاً در در مورد دوستان صمیمی داریم.
وسوسه یا شور و شوق: چیزی است که ما را در جهت برقراری رابطه بر می انگیزد. شور و شوق از ویژگی های روابطی است که در آن ها هوس شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.
عشق خالی: این عشق زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما هوس و صمیمیت در سطح پایینی قرار گیرند یا اصلاً وجود پیدا نکنند. این ویژگی اغلب در زوج هایی دیده می شود که مدت زیادی از ازدواج آن ها می گذرد، به خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی می کنند و می خواهند رابطه را، حتی اگر از نظر روانی و جسمی یکدیگر را ارضا نکنند، نگه دارند.
عشق رمانتیک: این عشق در بین زوج هایی مشاهده می شود که رابطه آن ها تا اندازه ای تازه است. هوس و صمیمیت شدید است اما زوج به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند تا متقابلاً احساس تعهد کنند.
عشق عاطفی: در این عشق، صمیمیت و تعهد شدید است اما هوس ضعیف است. این عشق بین زوج هایی دیده می شود که به مدت طولانی با هم هستند و از یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آن ها از بین رفته است.
عشق ساده لوحانه: در این عشق، هوس و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است. عشق ساده لوحانه در زوج هایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیم می گیرند ازدواج کنند، حتی اگر یکدیگر را نشناسند. آن ها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شمون، احساس صمیمیت می کنند و گاهی هم احساس می کنند که یکدیگر را دوست ندارند.
عشق آرمانی: این عشق کامل، سه عنصر را به طور سخاوتمندانه د رخود جای می دهد. همانطور که استرنبرگ می کوید، رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.

آدم هارا به حال خودشان رها کنید

آنجا که نباید آدم هارا به حال خودشان رها کنید
"رها" مى کنید..
و آنجایى ک باید آزادشان بگذارید گیر سه پیچ مى دهید که حالش را بهتر کنید..
مگر خودش نمى داند که فکر کردن به فلانى بى فایده است؟!
حتماً شما باید بگویید که بى خیال گذشته اش شود!؟
مگر خودش خبر ندارد که فلانى براى همیشه فراموشش کرده؟؟
حتماً باید نمکتان را بین زخمهایش بریزید..
حالش با زخم زبانتان جا نمى آید..
جانش در جیب فلانى جا مانده..
روحش به روح فلانى گیر کرده..
خودش مى داند که جان و روحش را برده اند..
گوشزد نکنید
جوان است
میمیرد
کار دستتان مى دهدها..

یک وفاداری کاذب...

ما از وحشت فراموش کردن دیگران است
که عکس آنها را به دیوار می کوبیم
یا روی تاقچه می گذاریم ؛
یک وفاداری کاذب...
خود ما به عکس هایی که به دیوارهای اتاقمان می کوبیم نگاه نمی کنیم ،
یا خیلی به ندرت و تصادفا" نگاه میکنیم.
ما به حضور دائم و به چشم نیامدنی آن ها عادت می کنیم.
عکس ، فقط برای مهمان است...
این را یادتان باشد که ذره یی در قلب ، بهتر از کوهی بر دیوار است.

#نادر_ابراهیمی