پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

خیانت خیانت است جان من..

سیگارش راگوشه لبش میگذاشت وپک عمیقی به آن میزدوژست آدمهایی رامیگرفت که هیچگاه درزندگی اشتباه نمیکنندانگشت اتهامش رابه سمتم میگرفت ومثل یک قاضی دادگاه که داردیک جانی بالفطره رامحاکمه میکند میگفت خیانت خیانت است جان من
خیانت فقط این نیست که اغوشت راواگذارکنی یابوسه هایت راحراج.
 همان که پنهانی جواب سلام یکنفررادادی یعنی خط قرمزهایت راردکردی ودیگرفاتحه رابطه خوانده است خیانت که فقط دلدادن وعشقبازی نیست
همین که دروغ بگویی باغریبه گپ بزنی  یعنی وجدانت خوابیده وخیال بیدارشدن ندارد
من هم مثل یک متهم پای چوبه دارملتمسانه وشرمنده بخاطراشتباهاتی که محکوم میشدم عذرخواهی میکردم
عشق جانم آموزگارخوبی بود
قاضی عادلی هم بود
هم خوب درس میداد
هم عادلانه حکم میکرد
امانه برای خودش..
همین دیروزبایک خط ناشناس به او یک پیامک دادم سلام میتوانم وقتتان رابگیرم نگارهستم..
منتظربودم بگویدشما ؟
یا بگوید نه، ومن سریع برایش بنویسم قربانت شوم مردعاشق..
ولی نوشت میشناسمت؟
اب دهانم راقورت دادم وگفتم :شما نه، ولی من میشناسمتان..
بعدازچندجمله پیش پاافتاده
گفت: پس بهتراست یکدیگرراببینیم..
چشمانم داشت ازحدقه بیرون میزد  لرزش دستانم نمی گذاشت چیزی بنویسم..
به همین راحتی هم مگرمیشودخیانت کرد؟
به همین آسانی هم مگرمیشوددورنگ بود
به سینه ام سنگ چه کسی رامیزدم
به شوق چه کسی درس وفاداری می آموختم..
من همان دیشب مردم
تمام شدم
اماهزاربارمات ومبهوت
گنگ وسردرگم
زیرلب تکرارکردم که تورابه خداصادقانه بدباشید
امالاشیانه ادعای خوب بودن نکنید.. # سنی از تو گذشته زشته!!!
این جمله رو بارها و بارهااز زبون دیگران در مورد اطرافیان یا خودمون شنیدیم یا اینکه خودمون به دیگران گفتیم!
توی تمام جوامع از سن به عنوان یک معیار عددی استفاده میشه در واقع سن فقط یک عدد محسوب میشه وبالاتر رفتن سن جرم ونقص نیست ومانع از لذت بردن از لحظات زندگی نمیشه و معتقد هستند که آدمی تا زمانیکه نفس میکشه باید به بهترین وجه ممکن زندگی کنه و ضمن رعایت اخلاق و اصول انسانی باید نعمتهای خدا رو شکر بگه و هرکار وچیزی که خوشحالش میکنه رو میتونه انجام بده.
در واقع گذر زمان رو اینگونه ترجمه میکنن : ما درجوانی تجربه چگونه زندگی کردن کسب میکنیم و در میانسالی وپیری از آن تجربه ها برای بهتر و شادتر زیستن استفاده میکنیم
اما در ایران وکشورهای جهان سومی:
سن از سی سال که فراتر رفت دیگه کم کم واسه هر کاری سنی ازت گذشته و زشته !!!
درواقع به نحوی باید فقط نفس بکشی وفقط در گذشته وبا خاطرات گذشته زندگی کنی تا بمیری وبه تعبیری در جوانی تجربه به دست میاریم وبا خود آن تجربه رو به گور میبریم
طرف دوست داره لباس رنگ شاد بپوشه: وای سنی ازت گذشته این چه رنگیه ؟
ماشین اسپرت دلش میخواد:این واسه جووناس!
تنهاست دلش میخواد ازدواج کنه یا با یکی هم صحبت بشه: دیگه اینکارا از تو گذشته توى این سن!
دلش سفر تفریحی میخواد:وای تو دیگه فکر آخرتت باش!
دوست داره ادامه تحصیل بده:واای برای چى دیگه ؟!
وهزاران دل خواستنهای دیگه که در حد یک آرزو باقی می مونه تا مبادا زشت باشه
اینجوریه که تو مملکت ما توریست خارجی میبینیم که سن اجداد ما رو داره ولی لباس اسپرت و تیپ جوونا رو زده بدون اینکه نگران تفاوت سنش با دیگران باشه و داره از لحظات زندگی استفاده مفید میکنه
تو هر سنی ازدواج میکنن ولباس عروسی میپوشن
دوستانشون همه گروه سنی هستن و عیب نیست
ملاک دوستی وازدواج تفاهم و احساس آرامش هست نه سن
ولی اینجا پرسیدن سن فحش و پاسخ دادن به آن ابزار شکنجه محسوب میشه
بیاییم ما هم نگرش خودمون رو عوض کنیم این زندگی رو دوبار به هیچکس نمیدن،پس اگه ازته دل کاری رو دوست دارین انجام بدید
نگران سن وسالت نباش تا زمانیکه نفس میکشی دیر نیست و زشت نیست
زشت اینه که عمرت رو زشت طی کنی
کیف کنید تا سر پیری پشیمان نشوید...
از زندگی باید لذت برد...
تا در پیری حسرت به دل نمانیم !
به راستی "حسرت" ویران میکند آدمی را....

 بیتاهراتیان

مــــهم نیســ ... :|

- حالش بده :(

مــــهم نیســ ... :|

- پشیمونه :(

مــــهم نیســ ... :|

- میخواد برگردی پیشش :(

مــــهم نیســ ... :|

کارش به دکتر کشیده :(

مــــهم نیســ ... :|

- داره از بین میره :(

مــــهم نیســ ... :|

- از کی اینقدر بی اهمیت شده واست...؟ :@

از وقـــتیـــ غـــرورمـــو بـــــــــراش شکســـــتمــ و برنــــــــگشت :@

رابطه عاطفی دقیقا چیست ؟

رابطه عاطفی دقیقا چیست ؟
قرار است چه بشود و چه نشود ؟

شاید هیچکس نتواند جواب دقیقی به این سوال بدهد.
جان استنفورد می گوید:
ما عشق را نمی شناسیم، تعریف عشق کار ما روانشناسان نیست؛ کار شاعران و هنرمندان است...
گوگنبال، روانکاو یونگین می گوید :
 ما هیچ وقت نمی توانیم بفهمیم چطور فردی که دچار سردی جنسی است، همسرش پیش او می ماند و با او تا پایان عمر به زندگی ادامه می دهد!!!
اما چیزی که در سال ها مطالعه ، تحقیق و درس گرفتن از درمانگران و استادان مختلف آموختم این بود که رابطه قرار نیست حال کسی را خوب کند...رابطه ادامه ی تنهایی های فردی توست و شاید فقط با حضور دیگری بتوانی نبودن بهشت برروی زمین را درک کنی!
در رابطه ی عاطفی بارها از بهشت بیرون می افتیم تا بفهمیم که نمی توانیم انتظاری از محبوب داشته باشیم...
دیگری، طرف مقابل تو، صرفا یک دیگری است ، نه راهی برای رسیدن به ایده آل های درون!
راه رسیدن به ایده آل های درون فقط جاده ی درون است نه بیرون .
رابطه جایی است که می توانی ، بفهمی تو واقعا کیستی؟
چقدر بخشنده ای؟ چقدر خسیسی؟ چقدر...
رابطه جایی است که می فهمی هیچکس مسئول شادی هیچ کس نیست...بهتر است از بهشت مامان خواهی و باباخواهی بیایم بیرون...
در رابطه ی عاطفی ، دختر به زن بدل می شود و پسر به مرد !...نه از نظر جسمی بلکه به لحاظ روانی .
رابطه جایی است که تو حل مسئله را می آموزی و سال ها پنهان کردن خودت در تنهایی ها را بیخیال می شوی و به شهر می آیی و می فهمی:
درویش آن نیست که به کوه رود
درویش در میان مردمان عارف می گردد
رابطه، جایی است که می فهمی چقدر حاضری به خداوند و بنده ی خداوند احترام بگذاری و تفاوت های خلقتش را درک کنی و از دیگری بیاموزی...
رابطه، فراموش کردن دوران کودکی و شیرخوارگی است؛
رهایی از گیرکردگی های رشد و رسیدن به بلوغ؛ رابطه احترام متقابل است در عین احترام به خود با رعایت دقیق مرزهای عاطفی و شخصی...
رابطه، آمدن برای ماندن است نه آمدن برای رفتن.
رابطه  یعنی وقتی نگاهت می کنم، آرامش سراسرِ وجودم را فرا می گیرد.
رابطه یعنی زخم های من مال من است و اگر توانستی درکم کنی، دمت گرم؛ بیشتر عاشقت می شوم اما ببخشید که نمی توانم خوبت کنم، التیام و شفای تو، در توست !
رابطه یعنی من به تو اعتماد دارم حتی زمانی که کنارت نیستم!
رابطه یعنی پرورش نسلی که حاصل پُختگی و درایت ماست!
رابطه یعنی لذت مادر شدن ، لذت پدر شدن.
رابطه یعنی تعهد و تعهد و تعهد...

ﻧﺬﺭ ﻛﺮﺩﻡ


ﻧﺬﺭ ﻛﺮﺩﻡ
ﺍﮔﻪ ﺗﺎ ﺍﺧﺮ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﺖ ️
ﭘﺪﺭ ﺷﻮﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﻮﻫﺮﺍﻣﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ
ﻭﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﺩﺍﻋﺶ ﺑﺠﻨﮕﻦ
ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﻫﺮﻣﻢ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﮐﺮﺑﻼ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ

ﺧﻮﺍﻫﺭ ﺷﻮﻫﺮﺍﻣﻢ ﻧﺬﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺮﻥ ﺗﺎ ﺍﺧﺮﻋﻤﺮ ﺧﺎﺩﻡ ﺍﻗﺍ ﺑﺸﻦ
ﻳﻌنی ﺣﺎﺟﺘﻢ ﺑﺮﺍﻭﺭﺩﻩ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻩ ﻧﺬﺭ ﻭ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ
ﺍﯾﺸﺎﻻ ﮐﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﺣﻖ ﺑﺎشه

از کجا باید نیت اصلی پسرو هنگام پیشنهاد فهمید؟

 از کجا باید نیت اصلی پسرو هنگام پیشنهاد فهمید؟

سوال :
 دختری هستم 21 ساله تا حالا چندتا پیشنهاد از طرف پسرا داشتم ولی می ترسم بهشون جواب مثبت بدم در واقع نمیدونم نیت اصلی اونا چیه و موقعی هم که باهاشون صحبت میکنم نمیدونم چه طور مطرح کنم قصدشون چیه!

جواب:
 هنگامی که پسر پیشنهاد آشنایی میده نمیشه فهمید که نیتش چیه چون ممکنه قصدش ازدواج نباشه اما بگه قصدش ازدواجه و در این زمینه هم کلی حرفهای قشنگ بزنه که اعتماد دختر رو جلب کنه اما همه اش برای فریب دختر باشه که عاشقش بشه و وقتی که دختر رو عاشق خودش کرد اونوقت برای خواستگاری هی امروز و فردا کنه تا دختر رابطه رو قطع نکنه یا اگه ببینه دختر خیلی عاشقشه حقیقت بگه که من برای دوستی حاضرم اما ازدواج نه و دختر هم بخاطر عشقش به او موافقت کنه تا بلکه بتونه به خیال خودش راضیش کنه که باهاش ازدواج کنه که زهی خیال باطل چون پسری که طالب دختر نیست اگه بفهمه که دختر طالبشه عقب نشینی می کنه.

 پس شما اول مطمئن بشید قصد پسر چیه اونوقت پیشنهاد آشنایی پسر رو قبول کنید چون تنها وقتی اطمینان کامل به قصد پسر حاصل می شه که با خانواده اش زنگ در خونه شما رو برای خواستگاری بزنه اما قبلش حتی در زمانی که شماره منزل رو می گیره هم اطمینانی وجود نداره چون همه اش ممکنه ظاهر سازی برای ادامه رابطه جهت عاشق کردن شما باشه البته نمی گم همه پسرها این طورند و قصدشون ازدواج نیست چون شاید خیلیاشون هم راست بگن و قصدشون ازدواج باشه.

 بنابراین به نظر من وقتی پیشنهاد آشنایی از طرف پسری داده می شه سوال کنید هدفش دوستیه یا ازدواج، اگر گفت دوستی یا اینکه گفت فعلا دوست بشیم ببینیم چی می شه رد کنید اما اگه گفت آشنایی جهت ازدواج، بهش بگید من به رابطه بی حد و حصر حتی برای ازدواج اعتقادی ندارم و ارتباط رو تا حدی قبول دارم که شناخت اولیه ایجاد بشه به حدی که طرفین اجمالا هم رو برای ازدواج بپسندند و بعد کار از طریق خانواده ها پیگیری بشه و به خواستگاری رسمی برسه.

 اگه این طور بگید تکلیف رو از اول روشن کردید که رابطه برای پیدا کردن شناخت اجمالی به هدف رسیدن به خواستگاریه ، اونم اگه راست بگه و هدفش ازدواج باشه قبول می کنه و بعد شما هم باید مواظب باشید که اولا ارتباط از حد شناخت اولیه جلوتر نره و ثانیا حالت رسمی و محترمانه داشته باشه و صمیمیت ایجاد نکنه چون عشق مثل خوابه و انسان نمیدونه کی خوابش می بره و اگه دل شما گیر افتاد اون وقته که خودت تمایل به قطع رابطه نداری.

 بعد از اینکه با چند جلسه صحبت شناخت اجمالی پیدا شد بهش بگید دیگه کافیه و باید از کانال خانواده اقدام کنی اگه گفت که شناخت در این مرحله کافی نیست بگو که خواستگاری به معنی ازدواج نیست ما در طول خواستگاری می تونیم خیلی بیشتر آشنا بشیم و تحت نظارت خانواده ها صحبت کنیم بدون اینکه بترسیم عشق زود هنگام ایجاد بشه و جلوی عقل ما رو بگیره و نتونیم عیوب هم دیگه رو ببینیم.

اگه با این حرفها به سمت خواستگاری رفت نشونه صداقتشه اما اگه برای خواستگاری بهانه آورد یا قبول نکرد به نیتش شک کنید و رابطه رو سریعا قطع کنید.

دوستی _خواستگاری