مث پتکی بود که یهو خورد تو سرم سرم گیج رفت اشکها که ناخواسته
سرازیر شدن جلوی دیدم رو تار کرد دستام شروع کرد به لرزیدن زانوهام تا
خورد و همونجا کنار پیاده رو نشستم تو این سه سال بهترین زن ممکن براش بودم
همه کار کردم همونجور که اون میخواست رفتار میکردم، قیافمم که خودش همیشه
تعریف میکرد، میگفت خیلی خوشگلی پس چرا این کارو کرد؟ کی بود اون دختره که تو خیابون دستشو گرفته بود؟ دیگه
نمیخوام ببینمش فقط کاش جواب این سوالمو بفهمم که کم بودم براش؟ این
دوستمون بیست و پنج ساله ست سوالی تکراری که این روزها زیاد میشنوم او
گریه میکند و میپرسد تقصیر من چیست؟ این سوال را همین
امروز یکی دیگه هم از من پرسید نامزدش یا بعبارتی دوست دخترش بعد از دو سال
بی هیچ دلیلی رابطه را یک طرفه کات کرده و رفته است ، جواب آسان است وقتی
کسی خیانت میکند یا بی دلیل رابطه را رها میکند یا حرف از طلاق میزند،
مشکل از ما نیست ذهن ما یک خطای شناختی دارد که در این خطا ما اتفاقات
بیرونی را به خودمان نسبت میدهیم حتما من مشکلی داشتهام، خوب نبوده ام،
کم گذاشتم و ولی حقیقت این است که در اکثر مواقع شریک ما تعهد لازم را
نداشته، تنوع طلب یا ضعیف بوده است اعتماد به نفستان را از دست ندهید،
خودتان را مقصر ندانید، برای خودتان دادگاه درونی تشکیل ندهید و برای گناه
دیگری، خودتان را مجازات نکنید،و سعی کنید با آرامش این مشکل را حل کنید
...