پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

خنده ام میگرد وقتی حرف از عشق میزنید


خنده ام میگرد وقتی حرف از عشق میزنید
عشق هایی که دوام آن به ندرت به ۶ ماه میرسد...
عشق هایی که بند میشود به یک شب بخیر و بوسه هایی که بوی شهوت میدهند...
عشق را کجای زندگی جا گذاشتیم؟
چرا نمی شود کسی بیاید پشیمانت نکند از بودنش
رابطه هامان اینگونه شده است که می آید، وابسته ات میکند، دلش را که زدی میرود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند...
مشکل ما این است که نمیخواهیم عاشق شویم،فقط میخواهیم تنها نباشیم...
به اشتباه دل میبندیم و به اشتباه بزرگتر؛  بند دل را پاره میکنیم...
در اصل همه ی ما مقصریم
اشتباه میکنیم در دوست داشتن آدم ها
و مدام این اشتباه را تکرار میکنیم...
راه دادن بعضی ها به زندگیمان اشتباه محض است...
اجازه ورود میدهیم و
تا مدت های طولانی چوب اشتباهمان را میخوریم،
بعضی ها فقط بلدند همه چیز را بهم بریزند و مخل آسایش باشند...
از بودنشان فقط دردسر و اعصاب خوردی اش میماند
و تا سال های طولانی نگرانی اینکه نکند بین خوشی ها بیاید و گند بزند به همه چیز عذابت میدهد...
آدم هارا قبل از اینکه جواب سلامشان را بدهی، خوب بشناس...
بعضی ها بوی نفرت میدهند فقط !

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.