پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

رابطه عاطفی دقیقا چیست ؟

رابطه عاطفی دقیقا چیست ؟
قرار است چه بشود و چه نشود ؟

شاید هیچکس نتواند جواب دقیقی به این سوال بدهد.
جان استنفورد می گوید:
ما عشق را نمی شناسیم، تعریف عشق کار ما روانشناسان نیست؛ کار شاعران و هنرمندان است...
گوگنبال، روانکاو یونگین می گوید :
 ما هیچ وقت نمی توانیم بفهمیم چطور فردی که دچار سردی جنسی است، همسرش پیش او می ماند و با او تا پایان عمر به زندگی ادامه می دهد!!!
اما چیزی که در سال ها مطالعه ، تحقیق و درس گرفتن از درمانگران و استادان مختلف آموختم این بود که رابطه قرار نیست حال کسی را خوب کند...رابطه ادامه ی تنهایی های فردی توست و شاید فقط با حضور دیگری بتوانی نبودن بهشت برروی زمین را درک کنی!
در رابطه ی عاطفی بارها از بهشت بیرون می افتیم تا بفهمیم که نمی توانیم انتظاری از محبوب داشته باشیم...
دیگری، طرف مقابل تو، صرفا یک دیگری است ، نه راهی برای رسیدن به ایده آل های درون!
راه رسیدن به ایده آل های درون فقط جاده ی درون است نه بیرون .
رابطه جایی است که می توانی ، بفهمی تو واقعا کیستی؟
چقدر بخشنده ای؟ چقدر خسیسی؟ چقدر...
رابطه جایی است که می فهمی هیچکس مسئول شادی هیچ کس نیست...بهتر است از بهشت مامان خواهی و باباخواهی بیایم بیرون...
در رابطه ی عاطفی ، دختر به زن بدل می شود و پسر به مرد !...نه از نظر جسمی بلکه به لحاظ روانی .
رابطه جایی است که تو حل مسئله را می آموزی و سال ها پنهان کردن خودت در تنهایی ها را بیخیال می شوی و به شهر می آیی و می فهمی:
درویش آن نیست که به کوه رود
درویش در میان مردمان عارف می گردد
رابطه، جایی است که می فهمی چقدر حاضری به خداوند و بنده ی خداوند احترام بگذاری و تفاوت های خلقتش را درک کنی و از دیگری بیاموزی...
رابطه، فراموش کردن دوران کودکی و شیرخوارگی است؛
رهایی از گیرکردگی های رشد و رسیدن به بلوغ؛ رابطه احترام متقابل است در عین احترام به خود با رعایت دقیق مرزهای عاطفی و شخصی...
رابطه، آمدن برای ماندن است نه آمدن برای رفتن.
رابطه  یعنی وقتی نگاهت می کنم، آرامش سراسرِ وجودم را فرا می گیرد.
رابطه یعنی زخم های من مال من است و اگر توانستی درکم کنی، دمت گرم؛ بیشتر عاشقت می شوم اما ببخشید که نمی توانم خوبت کنم، التیام و شفای تو، در توست !
رابطه یعنی من به تو اعتماد دارم حتی زمانی که کنارت نیستم!
رابطه یعنی پرورش نسلی که حاصل پُختگی و درایت ماست!
رابطه یعنی لذت مادر شدن ، لذت پدر شدن.
رابطه یعنی تعهد و تعهد و تعهد...

از کجا باید نیت اصلی پسرو هنگام پیشنهاد فهمید؟

 از کجا باید نیت اصلی پسرو هنگام پیشنهاد فهمید؟

سوال :
 دختری هستم 21 ساله تا حالا چندتا پیشنهاد از طرف پسرا داشتم ولی می ترسم بهشون جواب مثبت بدم در واقع نمیدونم نیت اصلی اونا چیه و موقعی هم که باهاشون صحبت میکنم نمیدونم چه طور مطرح کنم قصدشون چیه!

جواب:
 هنگامی که پسر پیشنهاد آشنایی میده نمیشه فهمید که نیتش چیه چون ممکنه قصدش ازدواج نباشه اما بگه قصدش ازدواجه و در این زمینه هم کلی حرفهای قشنگ بزنه که اعتماد دختر رو جلب کنه اما همه اش برای فریب دختر باشه که عاشقش بشه و وقتی که دختر رو عاشق خودش کرد اونوقت برای خواستگاری هی امروز و فردا کنه تا دختر رابطه رو قطع نکنه یا اگه ببینه دختر خیلی عاشقشه حقیقت بگه که من برای دوستی حاضرم اما ازدواج نه و دختر هم بخاطر عشقش به او موافقت کنه تا بلکه بتونه به خیال خودش راضیش کنه که باهاش ازدواج کنه که زهی خیال باطل چون پسری که طالب دختر نیست اگه بفهمه که دختر طالبشه عقب نشینی می کنه.

 پس شما اول مطمئن بشید قصد پسر چیه اونوقت پیشنهاد آشنایی پسر رو قبول کنید چون تنها وقتی اطمینان کامل به قصد پسر حاصل می شه که با خانواده اش زنگ در خونه شما رو برای خواستگاری بزنه اما قبلش حتی در زمانی که شماره منزل رو می گیره هم اطمینانی وجود نداره چون همه اش ممکنه ظاهر سازی برای ادامه رابطه جهت عاشق کردن شما باشه البته نمی گم همه پسرها این طورند و قصدشون ازدواج نیست چون شاید خیلیاشون هم راست بگن و قصدشون ازدواج باشه.

 بنابراین به نظر من وقتی پیشنهاد آشنایی از طرف پسری داده می شه سوال کنید هدفش دوستیه یا ازدواج، اگر گفت دوستی یا اینکه گفت فعلا دوست بشیم ببینیم چی می شه رد کنید اما اگه گفت آشنایی جهت ازدواج، بهش بگید من به رابطه بی حد و حصر حتی برای ازدواج اعتقادی ندارم و ارتباط رو تا حدی قبول دارم که شناخت اولیه ایجاد بشه به حدی که طرفین اجمالا هم رو برای ازدواج بپسندند و بعد کار از طریق خانواده ها پیگیری بشه و به خواستگاری رسمی برسه.

 اگه این طور بگید تکلیف رو از اول روشن کردید که رابطه برای پیدا کردن شناخت اجمالی به هدف رسیدن به خواستگاریه ، اونم اگه راست بگه و هدفش ازدواج باشه قبول می کنه و بعد شما هم باید مواظب باشید که اولا ارتباط از حد شناخت اولیه جلوتر نره و ثانیا حالت رسمی و محترمانه داشته باشه و صمیمیت ایجاد نکنه چون عشق مثل خوابه و انسان نمیدونه کی خوابش می بره و اگه دل شما گیر افتاد اون وقته که خودت تمایل به قطع رابطه نداری.

 بعد از اینکه با چند جلسه صحبت شناخت اجمالی پیدا شد بهش بگید دیگه کافیه و باید از کانال خانواده اقدام کنی اگه گفت که شناخت در این مرحله کافی نیست بگو که خواستگاری به معنی ازدواج نیست ما در طول خواستگاری می تونیم خیلی بیشتر آشنا بشیم و تحت نظارت خانواده ها صحبت کنیم بدون اینکه بترسیم عشق زود هنگام ایجاد بشه و جلوی عقل ما رو بگیره و نتونیم عیوب هم دیگه رو ببینیم.

اگه با این حرفها به سمت خواستگاری رفت نشونه صداقتشه اما اگه برای خواستگاری بهانه آورد یا قبول نکرد به نیتش شک کنید و رابطه رو سریعا قطع کنید.

دوستی _خواستگاری

عشق زن ها...

زن ها تا وقتی کم سن و سالند عشق برایشان همه چیز است... آب و نان، خواب و خوراک...
چشمشان را به روی نقطه ضعف های طرف مقابل می بندند...
همین که عاشقشان باشد کفایت می کند...
دلشان گرم بوسه های یکهویی، بغل کردن های یکهویی، غیرتی شدن های یکهویی، قهر و آشتی کردن ها و همه این دیوانگی های عاشقانه می شود...
اما زن ها هر چه سنشان بالاتر برود الویت رابطه برایشان امنیت می شود نه عشق...
به دنبال یک تکیه گاه می گردند... کسی که شاید آنقدر ها عاشق نباشد ولی خوب بلد است اضطراب یک زن را آرام کند...
زن ها برای اشک هایشان، دلتنگیهای گاه و بیگاهشان یک درک مردانه میخواهند...
دلشان میخواهد چشم هایشان را ببندند و برای لحظاتی همه ترس شان را از آینده بسپارند به یک آغوش مردانه...
زن ها برای دنیای عمیق و بزرگشان یک مرد بزرگ میخواهند...

بیخودی قهر میکردیم

همه‌ی مشکلات ما از زمانی شروع شد که برای موضوعات بیخودی قهر میکردیم و غرورمان اجازه برگشتن و عذر خواهی نمی‌داد.کم کم این قهر و آشتی‌ها عادی شد و با هر بار قهر کردن به سوی غریبه‌ای سوق داده میشدیم تابرای او درد و دل کنیم و از بارِ غم واندوه خود کم کنیم، غافل از اینکه غریبه‌ها فقط درکمین بودند تا ببینند خدای نکرده مشکلی در روابطمان داریم،تا بیاییند و ما را دلداری بدهند،ما را از طرف مقابل کم کم دل‌زده و سرد کنند،نقاط ضعفش را به رخ ما بکشند و کمی از خوبی و خوش خلقی خود تعریف کنند تا جای او را بگیرند.غافل از اینکه یک نفر آن سوی پرده بی تاب میباشد که ای کاش این حرف را نمیزدم،ای کاش این کار را نمیکردم،ای کاش و هزاران ای کاش‌های دیگر که باخود مرور میکند. دستش را به سمت گوشی می‌برد تا با پیامی عذر خواهی کند اما باز هم این غرور لعنتی نمیگذارد.
در برهه زمانی بدی به دنیا آمدیم
توان تحمل کردن را نداریم
عاشق شدن و عاشقی را درست یاد نگرفتیم
خدا به این نسل کمک کند که اینگونه به نگاهی عاشق میشوند و با ناز و عشوه‌ای دل به دیگری میدهند
خدا به این نسل کمک کند..