پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

قدرتمند ترین موجودات جهان دخترهای عاشقند!

قدرتمند ترین موجودات جهان دخترهای عاشقند! خیال نکنید دختر اگر عاشق شود ضعیف میشود!
ما دخترها عاشق که میشویم، مادر هم میشویم! یاد میگیریم چطور باید از پسربچه ای که روزگار دستمان سپرده مراقبت کنیم!
یاد میگیریم چطور کم توقع و صبور هی بزرگ تر شویم و کمتر گلایه کنیم و بیشتر مهر بورزیم!
پای یک نفر که به زندگی مان باز شود هر روز به انگیزه ی همان یک نفر مدل مو و آرایش جدید یاد میگیریم و هربار لباس های زیباتر از بار قبل را میخریم اما چون به امضای نزده ی مان پای تعهد این رابطه خیلی معتقدیم روز به روز محجوب تر هم میشویم و یاد میگیریم چطور راه برویم و حرف بزنیم و رفتار کنیم که کسی فکرش درگیر ما نشود!
ما دخترها عاشق اگر شویم اندازه مادرهایمان زیبا و مهربان میشویم و اندازه ی پدرهایمان محکم و قوی!
چون حال رابطه مان اگر خراب شود، تنها کسی که از پس مداوای دردهای عشق برمیاید خود ماییم!
ما دخترها پرستار رابطه ایم انگار! شاید هم مادر رابطه چون باید حواسمان به همه چیز باشد!
ما دخترهای عاشق زن ترین زنهای عالم و مردترین مردهای جهانیم!
و تنها انتظاری که می رود اینست که ما را بشناسید، دست کممان نگیرید، رویمان حساب کنید و قدر دان بودنمان باشید!
ما را با دخترهایی که ادای ما را درمیاورند اشتباه نگیرید لطفن!

مانگ_میرزایی

عشقت رو که ازت بگیرن عاقل نمیشی ، دیوونه میشی


دوم سوم دبیرستان بودم که پسر عموم شورش کرد ، میخواست دوماد بشه ، اما همه باهاش مخالف بودن ، میگفتن این عاشق معشوقیا ازدواجشون آخر عاقبت نداره ، تهش طلاق و طلاق کاریه
حرفش شده بود حرف همه ی فامیل ، وسط همه ی این تفاسیری که می شد یکی میگفت اینو باید دور سر بچرخوننش ، هی این پا و اون پا کنن ، وعده سر خرمن بدن تا فکر دختره از سرش بیفته ، یکم که بزرگ تر بشه عاقل تر بشه فکرش از سرش میفته اونوقت دیگه خودش میاد میگه نمیخوام ، با خودم میگفتم مگه میشه فکرش از سرش بیفته ؟ خب وقتی میخوادش همیشه میخوادش یه پسر بیست ساله مگه عاقل نیست که هنوز بشینن تا عاقل بشه
از سعید اصرار از خانواده ش انکار تا بالاخره شد همون چیزی که اون خانمه میگفت ، اصن انگار نه انگار که این سعید همون سعیده ، انگار نه انگار که یه روزی عاشق یکی بوده
همه ی این ماجرای تجربه نشده ، برام یه چیز سنگین و مبهم بود ، مبهم بود تا چهل سالگی خودم تا الان که میبینم مجردم ، نه دیگه عاشق کسی هستم ، و نه حتی دوس دارم که عاشق کسی بشم ، حالا میفهمم اون خانمه چی میگفت ، حرفاش درست بود ، نسخه ای که می پیچید خیلی خوب جواب می داد ، اما یه جا رو اشتباه میکرد
اینکه آدم بزرگ میشه ، عاقل میشه که عشق از سرش می پره
نمی دونست آدم که بزرگ میشه ، همه ی احساسش له میشه همه ی دوست داشتنش
اون خانمه نمی دونست
نمیدونست عشقت رو که ازت بگیرن عاقل نمیشی ، دیوونه میشی .
.
مسعود_ممیزالاشجار .

هیچوقت برای کسی که گذاشته باشه رفته باشه ننوشتم...


هیچوقت برای کسی که گذاشته باشه رفته باشه و منو وسط عشقش جا گذاشته باشه ننوشتم. چون هیچوقت تا اونجایی نموندم که کسی بخواد منو بذاره و بره. همیشه رفتنی هم اگر بوده پاهای من صرفش کرده. همیشه من اونی بودم که رفته. و این از بی‌وفایی یا عاشق نبودنم نبوده. از سنگدلی ‌م نبوده که دلمو مجبور کردم به سرد و سِر شدن وقتی گذاشتمش وسط برف و یخ. دروغگو نبودم که زدم زیرِ تمام "تا آخرش هستم" هایی که گفتم.
اما همیشه از یه جایی به بعد دیدم اونی که بهم میگه بمون با رفتارش داره میگه برو. همیشه یه طوری شده که فهمیدم اون رابطه دیگه جای من نیست. فهمیدم اون آدم قرار نیست قدرمو بدونه و به روش بیاره که حالیمه چقدر داره آزارم میده با لجبازی‌هاش و زیر‌قول و قرارا زدناش.
آره من همیشه همونی بودم که رفته. بدونِ قطره‌ای اشک. بدونِ خداحافظی.
چون گوشای من اونقد قوی‌ان که دیگه دوستت ندارم و این رابطه باید تموم شه و تو لایق بهتر از منی و برو و خداحافظو زودتر از اون که گفته بشن، میشنون!
من همیشه اونی‌ام که میره و گریه نمیکنه اما میشینه گریه‌ی طرفشو تماشا میکنه و میخنده به تمام حرفایی که ازش شنید ولی ندید.
من همیشه میرم ولی نه از رابطه‌ای که عشق و توجه و قدردانی از سر و کولش بالا بره.
اونجایی که باشی و ببینی با چشمای خودت که نبودنت انگار بهتر از بودنته، توام باشی میری! نمیری؟
پس بهم نگو سنگدل! نترس که آدمِ عاشقی کردن نباشم!
اما بترس از اینکه اگر جوابِ توجهم بی‌توجهی باشه، حسرتِ محبتام تا ابد دیگه رو دلت میمونه!
من نه خودمو نه دلمو پای هیچ، نمیدم بره!
همه‌ی اونایی که میرن، نامرد نیستن! فقط میرن قبل از اینکه رونده بشن و تا آخر عمر بخوان فکر کنن چقدر بی ارزش بودن که رونده شدن.
توام برو همیشه از جایی که فکر میکنی ممکنه یه روز بیرونت کنن!

لطفا کاری به کار همدیگر نداشته‌باشیم !

لطفا کاری به کار همدیگر نداشته‌باشیم !

باور کنید تک‌تک آدم‌ها زخمی‌اند .
هرکس درد خودش را دارد ، دغدغه‌ی خودش را دارد ، مشغله خودش را دارد .
ذهن‌ها خسته‌اند . قلب‌ها زخمی‌اند . زبان‌ها بسته‌اند .
برای دیگران آرزو کنیم بهترین را ... راحتی را ... یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذت‌بخش شود .

آدم‌ها آرام آرام پیر نمی‌شوند
آدم‌ها در یک لحظه ، با یک تلفن ، با یک جمله ، با یک نگاه ، با یک اتفاق ، با یک نیامدن ، با یک دیر رسیدن ، با یک "باید برویم" ، با یک "تمام کنیم" پیر می‌شوند .

آدم را لحظه‌ها پیر نمی‌کند .
آدم را آدم‌ها پیر می‌کنند .
سعی‌کنیم هوای دل همدیگر را داشته‌باشیم .
همدیگر را پیر نکنیم !

لطفا کاری به کار همدیگر نداشته‌باشیم

اسمش غرور نیست..

اسمش غرور نیست،
دوستتان ندارد...
کسی که دوستت دارم نمیگوید،
کسی که اقرار نمیکند شبهایش بی حضورِ شما صبح نمیشود،
کسی که نمیگوید صدایتان که بلرزد دنیایش میلرزد؛
مغرور نیست...
کسی که دلش پرواز میکند برای آغوشتان
و سفت بغل نمیگیردتان
دوستتان ندارد...
وگرنه عاشق غرور سرش نمیشود؛
میان آن همه خواستن...
و باید گفت ....
دوست داشتن، هیچ‌وقت "زورکی نبوده و نیست"
نمی‌توانی با مهربانی‌ات کسی‌را مدیونِ
خودت کنی دوستت داشته‌باشد دوست داشتنی
کـه از روی "دِین و تشکر" باشد دوست داشتن
نیست اصلا نمی‌توانی کسی‌را مجبور کنی
تپش قلبش را با حرارتِ دست‌های تو تنظیم کند
کـه در شلوغیِ شهر یک باره "به یادت بیفتد" و
دلش قنج برود! من این را خوب فهمیده‌ام
دوست داشتن منطق نمی‌شناسد و عشق، دلیل
اگر کـه روزی فهمیدی، پُشت دوستت دارم‌های
رابطه‌ات دلیل است، منطق است، دِین و
انجام وظیفه است! دکمه لق پیراهن که با چنگ
و دندان می‌ایستد، نباش... فقط همین