پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

پروژه های دانشجویی

پروژه های دانشجویی مهندسی معماری و کامپیوتر IT

نمیشود دوباره از نو شروع کنیم ؟

نمیشود دوباره از نو شروع کنیم ؟
بیا دوباره برگردیم به همان معمولی بودن ها ...
به همان دوست داشتن های پنهانیِ پشتِ آهنگ ها که " سِند تو آلی " آخرش اضافه میکردیم تا دستِ دلمان رو نشود ...
به همان روزهای شیرینی که از لا به لای حرف هایت جملاتی که بوی علاقه میداد را بیرون میکشیدم ...
به همان وقت هایی که به " مراقب خودت باش " هایم کلمهِ رفیق جان را اضافه میکردم تا نفهمی نگرانی هایم خیلی وقت است رنگ دیگری دارد ...
بیا برگردیم به همان روزهای نه چندان دور ؛
به همان دوست داشتن ِ مخفیانه ای که گَند نزده بود به رفاقتمان ...
تو برگرد من قول میدهم که این بار حرفِ دلم را در همان دلم دفن کنم ؛
تو از علاقه ای که از روز اول نسبت به من در دلت ریشه دوانده بود بگو و من سکوت میکنم

بعد از رفتنش...

بعد از رفتنش
هیـچ واقعه ای فاجعه آمیز نیست !
اصلا فاجعه میدانید یعنی چه ؟!
ایـنکه آدمی در کسری از ثانیـه ویران شود .. !
یعنی که تازه بفهمد چه بلایی به سرش آمده است ..
ولی در رابطه یِ ما اینطور نبود ،
یعنی یکهو نیـامد بگوید " خب ما دیگر به درد هم نمیخوریم، بیـا تمامش کنیم "
آخر ایـن شبیه مسخره بازی های مزاحم تلفنی هاست ،
یا مثلا ایـنکه یکی بیـاید به شما بگوید بیـا با هم دوست شویم ،
یا از رویِ پست هایِ پیج ات به شما بگوید " دوستت دارم "
متوجه میشوید منظورم را ؟!
از همین دوست داشتن هایِ مسخره یِ امروزی
از همین اینستاگرامی ها و تلگرامی ها !
آن وقت قدیمی ها میگویند یک نفر را از سفر میشود شناخت
یعنی از سختی ها .. در گرداب مشکلات
بودن هایِ در خوشی را که همه بلدند
مثل خندیدن موقع شادی ،
مثل این میماند که از شما بپرسند
خندیدن بلدی ؟! داشتم از ویـرانی میگفتم ،
کندن از یک رابطه آنقدرها هم یک دفعه ای نیست ،
آدم ها کم کم دل میکنند ،
این را از احوال پرسی ها و سراغ هایی که میگیرند میشود فهمید
از واکنش هایشان به موضوعات همیشگی .. !
غذا هم یکهو سرد نمیشود ،
فقط شدت سرد شدنش به محیطش بستگی دارد .. !

سر نخ رابطه هایتان را ول نکنید
آدمی از محبت جان میگیرد ،
رابطه هایِ عاشقانه تلافی برنمیدارد
کم محلی در ازایِ کم محلی برنمیدارد ..
نگذارید غرور ریشه یِ محبت را در وجودتان خشک کند ،
خودخواهی دامن گیرتان شود ..
روابط عاشقانه که معامله نیست ،
دنبال خرج کمتر و سود بیشتر باشید .. رابطه مثل گلدان گل میماند،
مراقبت میخواهد
توجه میخواهد ..
نگذارید محبت و بعد هم رابطه هایتان خشک شود
حرف هایِ تنهاییِ من .
زینب_هاشم_زاده

خیانت خیانت است جان من..

سیگارش راگوشه لبش میگذاشت وپک عمیقی به آن میزدوژست آدمهایی رامیگرفت که هیچگاه درزندگی اشتباه نمیکنندانگشت اتهامش رابه سمتم میگرفت ومثل یک قاضی دادگاه که داردیک جانی بالفطره رامحاکمه میکند میگفت خیانت خیانت است جان من
خیانت فقط این نیست که اغوشت راواگذارکنی یابوسه هایت راحراج.
 همان که پنهانی جواب سلام یکنفررادادی یعنی خط قرمزهایت راردکردی ودیگرفاتحه رابطه خوانده است خیانت که فقط دلدادن وعشقبازی نیست
همین که دروغ بگویی باغریبه گپ بزنی  یعنی وجدانت خوابیده وخیال بیدارشدن ندارد
من هم مثل یک متهم پای چوبه دارملتمسانه وشرمنده بخاطراشتباهاتی که محکوم میشدم عذرخواهی میکردم
عشق جانم آموزگارخوبی بود
قاضی عادلی هم بود
هم خوب درس میداد
هم عادلانه حکم میکرد
امانه برای خودش..
همین دیروزبایک خط ناشناس به او یک پیامک دادم سلام میتوانم وقتتان رابگیرم نگارهستم..
منتظربودم بگویدشما ؟
یا بگوید نه، ومن سریع برایش بنویسم قربانت شوم مردعاشق..
ولی نوشت میشناسمت؟
اب دهانم راقورت دادم وگفتم :شما نه، ولی من میشناسمتان..
بعدازچندجمله پیش پاافتاده
گفت: پس بهتراست یکدیگرراببینیم..
چشمانم داشت ازحدقه بیرون میزد  لرزش دستانم نمی گذاشت چیزی بنویسم..
به همین راحتی هم مگرمیشودخیانت کرد؟
به همین آسانی هم مگرمیشوددورنگ بود
به سینه ام سنگ چه کسی رامیزدم
به شوق چه کسی درس وفاداری می آموختم..
من همان دیشب مردم
تمام شدم
اماهزاربارمات ومبهوت
گنگ وسردرگم
زیرلب تکرارکردم که تورابه خداصادقانه بدباشید
امالاشیانه ادعای خوب بودن نکنید.. # سنی از تو گذشته زشته!!!
این جمله رو بارها و بارهااز زبون دیگران در مورد اطرافیان یا خودمون شنیدیم یا اینکه خودمون به دیگران گفتیم!
توی تمام جوامع از سن به عنوان یک معیار عددی استفاده میشه در واقع سن فقط یک عدد محسوب میشه وبالاتر رفتن سن جرم ونقص نیست ومانع از لذت بردن از لحظات زندگی نمیشه و معتقد هستند که آدمی تا زمانیکه نفس میکشه باید به بهترین وجه ممکن زندگی کنه و ضمن رعایت اخلاق و اصول انسانی باید نعمتهای خدا رو شکر بگه و هرکار وچیزی که خوشحالش میکنه رو میتونه انجام بده.
در واقع گذر زمان رو اینگونه ترجمه میکنن : ما درجوانی تجربه چگونه زندگی کردن کسب میکنیم و در میانسالی وپیری از آن تجربه ها برای بهتر و شادتر زیستن استفاده میکنیم
اما در ایران وکشورهای جهان سومی:
سن از سی سال که فراتر رفت دیگه کم کم واسه هر کاری سنی ازت گذشته و زشته !!!
درواقع به نحوی باید فقط نفس بکشی وفقط در گذشته وبا خاطرات گذشته زندگی کنی تا بمیری وبه تعبیری در جوانی تجربه به دست میاریم وبا خود آن تجربه رو به گور میبریم
طرف دوست داره لباس رنگ شاد بپوشه: وای سنی ازت گذشته این چه رنگیه ؟
ماشین اسپرت دلش میخواد:این واسه جووناس!
تنهاست دلش میخواد ازدواج کنه یا با یکی هم صحبت بشه: دیگه اینکارا از تو گذشته توى این سن!
دلش سفر تفریحی میخواد:وای تو دیگه فکر آخرتت باش!
دوست داره ادامه تحصیل بده:واای برای چى دیگه ؟!
وهزاران دل خواستنهای دیگه که در حد یک آرزو باقی می مونه تا مبادا زشت باشه
اینجوریه که تو مملکت ما توریست خارجی میبینیم که سن اجداد ما رو داره ولی لباس اسپرت و تیپ جوونا رو زده بدون اینکه نگران تفاوت سنش با دیگران باشه و داره از لحظات زندگی استفاده مفید میکنه
تو هر سنی ازدواج میکنن ولباس عروسی میپوشن
دوستانشون همه گروه سنی هستن و عیب نیست
ملاک دوستی وازدواج تفاهم و احساس آرامش هست نه سن
ولی اینجا پرسیدن سن فحش و پاسخ دادن به آن ابزار شکنجه محسوب میشه
بیاییم ما هم نگرش خودمون رو عوض کنیم این زندگی رو دوبار به هیچکس نمیدن،پس اگه ازته دل کاری رو دوست دارین انجام بدید
نگران سن وسالت نباش تا زمانیکه نفس میکشی دیر نیست و زشت نیست
زشت اینه که عمرت رو زشت طی کنی
کیف کنید تا سر پیری پشیمان نشوید...
از زندگی باید لذت برد...
تا در پیری حسرت به دل نمانیم !
به راستی "حسرت" ویران میکند آدمی را....

 بیتاهراتیان

مــــهم نیســ ... :|

- حالش بده :(

مــــهم نیســ ... :|

- پشیمونه :(

مــــهم نیســ ... :|

- میخواد برگردی پیشش :(

مــــهم نیســ ... :|

کارش به دکتر کشیده :(

مــــهم نیســ ... :|

- داره از بین میره :(

مــــهم نیســ ... :|

- از کی اینقدر بی اهمیت شده واست...؟ :@

از وقـــتیـــ غـــرورمـــو بـــــــــراش شکســـــتمــ و برنــــــــگشت :@

عشق شما چگونه عشقی است؟

عشق شما چگونه عشقی است؟

از نظر استرنبرگ عشق مانند یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. منظور این است که عشق سه عنصردارد:
صمیمیت، هوس، تعهد.
عشق زمانی بهترین حالت را دارد که هر یک از این سه عنصر را تقریباً به طور یکسان شامل شود. چگونه فرد دیگری را دوست داریم؟ پاسخ استرنبرگ به این سوال چنین است؛ هشت نوع شیوه دوست داشتن وجود دارد، او این عدد را از ترکیب عناصر عشق بدست آورده است.
فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد. این رابطه را در زندگی روزانه با افراد عادی داریم. اگر احساستان نسبت به شریک زندگی تان اینگونه باشد می توان گفت که رابطه شما در معرض خطر است.
همدلی: این احساس زمانی دست می دهد که هوس و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند اما صمیمیت در حد بالایی باشد. این احساس را معمولاً در در مورد دوستان صمیمی داریم.
وسوسه یا شور و شوق: چیزی است که ما را در جهت برقراری رابطه بر می انگیزد. شور و شوق از ویژگی های روابطی است که در آن ها هوس شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.
عشق خالی: این عشق زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما هوس و صمیمیت در سطح پایینی قرار گیرند یا اصلاً وجود پیدا نکنند. این ویژگی اغلب در زوج هایی دیده می شود که مدت زیادی از ازدواج آن ها می گذرد، به خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی می کنند و می خواهند رابطه را، حتی اگر از نظر روانی و جسمی یکدیگر را ارضا نکنند، نگه دارند.
عشق رمانتیک: این عشق در بین زوج هایی مشاهده می شود که رابطه آن ها تا اندازه ای تازه است. هوس و صمیمیت شدید است اما زوج به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند تا متقابلاً احساس تعهد کنند.
عشق عاطفی: در این عشق، صمیمیت و تعهد شدید است اما هوس ضعیف است. این عشق بین زوج هایی دیده می شود که به مدت طولانی با هم هستند و از یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آن ها از بین رفته است.
عشق ساده لوحانه: در این عشق، هوس و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است. عشق ساده لوحانه در زوج هایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیم می گیرند ازدواج کنند، حتی اگر یکدیگر را نشناسند. آن ها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شمون، احساس صمیمیت می کنند و گاهی هم احساس می کنند که یکدیگر را دوست ندارند.
عشق آرمانی: این عشق کامل، سه عنصر را به طور سخاوتمندانه د رخود جای می دهد. همانطور که استرنبرگ می کوید، رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.